یک صندلی کنار رویاهایم بنشینی یا بروی

یک صندلی کنار رویاهایم از ان تو ٫ بنشینی یا بروی

یک صندلی کنار رویاهایم بنشینی یا بروی

یک صندلی کنار رویاهایم از ان تو ٫ بنشینی یا بروی

 

خنده بر لب میزنم تا کس نداند راز من

 

ور نه این دنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت

زندگی مانند لبخند ژوکوند است، در نظر اول به روی بیننده تبسّم می کند، امّا اگر در او دقیق شوی می گرید


کوههای عظیم پر از چشمه اند و قلبهای بزرگ پر از اشک .

 

علت اینکه زنبورها این قدر وزوز می کنند این است که بلد نیستند حرف بزنند .
ژرژسیون

 

شناور بودن خرد، در جهان احساس ، به او میدان بروز و نمو به روش های گوناگون بخشیده است .


این روزها ، انسان قیمت همه چیز را می داند ، ولی ارزش هیچ چیز را نمی داند .

اسکار وایلد

 

مهم این نیست که در کجای این جهان ایستاده ایم،

مهم این است که در چه مسیری گام بر می داریم.

 

دیو کین و دیو سخن چینی گزنده است . سخن چین هرگز جز به دروغ لب نمی گشاید . گفتارش همیشه بی فروغ است .دو روی و سخن چین از مهر یزدان بی بهره اند و از او در هراسند

 

چه قدر نشنیدن ها و نشناختن ها و نفهمیدنها که به این مردم آسایش و خوشبختی بخشیده است.

ده چیز بر ده گروه خاصه بر دانش پژوهان نکوهیده است : دروغ گفتن به فرمانروا ، سپهبدی که زر بر سپاه خویش نپراگند ، مرد سپاهی که از پیکار بهراسد ، دانشمندی که چون چیزی در نظرش مطبوع افتد دل به هوس سپارد و از گناه نترسد ، پزشکی که خود بیمار و دردمند شود . تنک مایه ای که به دروغ به سرمایه و دارایی خویش نازد ، سفله ای که بر هر کس که چیزی دارد رشک برد ، خردمندی که زود خشم بود ، و به چیز کسان طمع ورزد ، کسی که رهنمایی از نادان امید دارد ، و آنکه کارگاه و یا بنیادی عظیم را به کاهلی سپارد ، و بی خردی که خردجوی نباشد .

 

استوار ماندن و زیر هر باری نرفتن ، دین من است.

 

خدا و انسان و عشق ، این است امانتی که بر دوش ما سنگینی می کند.

 

اگر پیاده هم شده است سفر کن ، در ماندن می پوسی.

 

هیچ وقت نمی توانید با مشت گره کرده دست کسی را به گرمی بفشارید!


ارزشها و تغییرات آنها به افزایش قدرت آنانی که ارزشها را مقرر می دارند ؛ مربوط می شوند. میزان ناباوری ؛ ( میزان ) (( آزادی اندیشهء )) مجاز بیانی از افزایش قدرت است. هیچ انگاری آرمانی است متعلق به بالاترین درجه ء قدرتمندی روح ؛ و سرشارترین زندگی – گاهی ویرانگر و گاهی ریشخند آمیز.

حسود فکر میکند چنانچه پای همسایه اش بشکند ، او بهتر راه خواهد رفت

 

پیمودن مسیر ، خود هدف است .... یعنی اینکه آنچه تو انتظار داری ، جلوی چشمانت است ، یعنی اینکه فقط امروز وجود دارد و " فردا " نام دیگری ست بر تمام تنبلی های تو"

" برای پاک کردن کتاب ها کافی ست که دیگر آنها را باز نکنیم . آدم ها هم همینطورند : برای از میان بردن آنها فقط کافی ست که دیگر با آنها صحبت نکنیم ."

"در پس ِ نظریه بافی ها به دنبال سرخوردگی باشید

 

آدمی اگر فقط بخواهد خوشبخت باشد به زودی موفق میگردد ولی او می خواهد خوشبخت تر از دیگران باشد و این مشکل است زیرا او دیگران را خوشبخت تر از انچه هستند تصور میکند.

 

تابتوانی سکوت اختیار کن، زیرا سکوت باعث پشیمانی نیست، ولی سخن به خطا گفتن موجب ندامت و پشیمانی است.

 

در تصاویر حکاکی شده بر سنگهای تخت جمشید هیچکس عصبانی نیست هیچکس سوار بر اسب نیست هیچکس را در حال تعظیم نمیبینید هیچکس سر افکنده و شکست خورده نیست هیچ قومی بر قوم دیگر برتر نیست و هیچ تصویر خشنی در آن وجود ندارد . از افتخارهای ایرانیان این است که هیچگاه برده داری در ایران مرسوم نبوده است در بین صدها پیکره تراشیده شده بر سنگهای تخت جمشید حتی یک تصویر برهنه و عریان وجود ندارد.

 

بودن را اندیشه کرده ایم، اما چگونه بودن را نه و آنان که بر آگاهی خویش باور دارند میدانند که چگونه باید بود

چهار جیز است که اندکش هم بسیار است : فقر ، درد ، دشمنی ، آتش

 

من واقعاً فرمول دقیقی برای موفقیت نمیشناسم ولی فرمول شکست را به خوبی میدانم " سعی کنید همه را راضی نگه دارید "

 

آدمی بصیرت است نه بصورت ، انسانیت به کمال است نه به جمال .

 

فرمول موفقیت : 1% نبوغ 99 % پشتکار

 


 

بیانیه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر در اعتراض به سرکوب گسترده فعالان دانشجویی و آزادیخواهان: اجازه نمی دهیم خواب بازگشت کشور به سال های تلخ دهه ۶۰ تعبیر شود


مشت می کوبم بر در
پنجه می سایم بر پنجره ها
من دچار خفقانم خفقان
من به تنگ آمده ام از همه چیز
بگذارید هواری بزنم
می خواهم فریاد بلندی بکشم   
که صدایم به شما هم برسد
من هوارم را سر خواهم داد
چاره درد مرا باید این داد کند
از شما خفته چند
چه کسی می آید با من فریاد کند…

  

روزگار غریبی است.روزگاری که سنگها را بسته اند و سگها را رها کرده اند. این روزها زتند باد حوادث نمی توان دیدن در این چمن که گلی بوده است یاسمنی. کثیری از یاران آزادیخواهمان که خواستی جز زندگی شایسته و آزاد برای خود و دیگران ندارند بدین جرم در بندند و باقی تلخکامانه شاهد بی خردی و انسان ستیزی حاکمان این دیار و در دل زمزمه می کنند :
هوا دلگیر ، درها بسته ، سرها در گریبان ، دستها پنهان
نفسها ابر ، دلها خسته و غمگین
درختان اسکلتهای بلور آجین
زمین دلمرده ، سقف آسمان کوتاه
غبار آلوده مهر و ماه
زمستان است!

آری روزگار، روزگار سرمای زمستان است و کامها به زهر کین کینه توزان تمامیت خواه به تلخی آغشته و طعم شیرین آزادی و عدالت از یادها رفته.ناخدای استبداد دلخوشانه و شاد کمر همت به نابودی حریت بسته است و بی هیچ شرمی شمشیر را از رو بسته و آشکارا در میانه میدان هل من مبارز می طلبد.

روزی به انتقام فریاد اعتراض دانشجویان بر سر رییس دولت مهرورز جمهوری اسلامی و پس از ناکامی مریدان حلقه به گوش قدرت در مسند ریاست دانشگاه در سرکوب و قلع و قمع و ریشه کن کردن نهال آزادیخواهی پلی تکنیک به حیله و ناجوانمردی و رذالت نشریات دانشجویان مظلوم را جعل می کنند و سپس در کوی و برزن فریاد سر می دهند که پیشاپیش “یقین” داریم که کار، کار دانشجویان است و صدالبته چون انبانشان از سند و مدرک و برهان تهی است و خود نیک می دانند که اگر مثقالی عدالت و قضاوت و شرافت در کار باشد این خود آنانند که متهم اصلی غائله خواهند بود و دامان دانشجویان از این تهمت پاک، یاران شکنجه گرشان را به مدد می گیرند تا مگر دانشجویان را تحت فشار و شکنجه و ارعاب به ارتکاب به گناه ناکرده معترف کنند و این اعتراف را به درگاه اربابانشان هدیه کنند و از آن بهانه سرکوب های آینده را بسازند وسیاست النصر بالرعب خود را بیشتر پیش برند.

روز دیگر و زمانی که این حربه ناجوانمردانه خود را در برابر مقاومت دانشجویان و شجاعت جمع چند نفره شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت کارساز نمی یابند و آنان به نمایندگی از پیکره زخم خورده جنبش دانشجویی ایران و در روزی که نماد مظلومیت دانشجویان و سمبل توحش و درندگی اقتدارگرایان است یعنی ۱۸ تیرماه تحصنی چند نفره و مسالمت آمیز را در دفاع از برادران دربندشان برگزار می کنند، چاره کار را در ربودن آنان می یابند و روز روشن آنها را با ضرب و شتم به دانشگاه اوین! منتقل می کنند و باز به همین هم اکتفا نمی کنند و مغول وار و کف به دهان آورده با گلوله و باتوم وشلاق به دفتر یک حزب قانونی یورش می برند ، به ضرب گلوله در می شکنند و حرمت انسانیت می درند و جمعی از بهترین فرزندان ایران زمین را راهی محبس می کنند.

و اینک ما مانده ایم و دانشگاههایی ویران و زندان هایی آباد . چه جای دانشگاه است بهتر است بگوییم قربانگاه. دستپخت دولت مهرورز و عدالت پرور که الحق و الانصاف در تقسیم ظلم و سرکوب ، انصاف و عدالت را رعایت می کند وسهم هیچ کس را از یاد نمی برد.هیچ جای دنیا با دانشگاهیان و دانشجویان خود چنین نمی کنند که در این ملک می کنند.دانشگاههای ایران امروز تاوان خردستیزی جریانی را می پردازد که با دو ابزار دروغ پراکنی سازمان یافته و سرکوب و تهدید و تحدید لجام گسیخته به باز گرداندن جامعه ایران به سالهای تاریک دهه ۶۰ می اندیشد و در این راه تاب تحمل صدای هیچ مخالف و منتقدی را ندارد.

اشغال کنندگان امروز جایگاه قدرت در ایران هرچند در ابتدا سعی بر آن داشتند تا با گرفتن ژست های مردم فریبانه و وعده های دروغین و لبخندهای ساختگی به گونه ای وانمود کنند که نسبتی با سرکوب ندارند و همه این شایعات را به دشمن موهوم و خیالی نسبت می دادند اما با گذر زمان و آشکار شدن ماهیت پلید اندیشه مستبدانه شان از یک سو و ناتوانیشان در اداره امور اولیه و بدیهی جامعه از سوی دیگر و از آنجا که نه جامعه ایران جامعه ۲ دهه پیش است و نه دوران، دوران سکوت مردم در برابر زورگویی و تمامیت خواهی،چاره ای جز استفاده آشکار و گسترده از ابزار زور و سرکوب در راه رسیدن به سراب خام خود نیافتند. هم از این رو بود که تاوان اعتراضات همه صنوف از معلم و کارگر تا استاد و دانشجو باتوم و زندان شد و برای زهر چشم گرفتن از جامعه و پیش گیری از هر اعتراضی زنان و جوانان کشور هم هر یک شاهد تحقیر گسترده و سازمان یافته خود از سوی نیروی سرکوب حاکمیت شدند. صدالبته دانشجویان و دانشگاهیان به جرم روشن نگاه داشتن مشعل انتقاد و مخالفت با حجت شرعی برای استبداد تراشیدن بیش از همه به زحمت حاکمان نابخرد گرفتار آمدند.

اما در میانه این همه سرکوب و بی عدالتی از ربودن و دربند کردن دانشجویان تا شکنجه و ضرب و شتم و شب بیداری و تهدید و ارعاب آنان نباید از یاد برد که بزرگترین هدف تاریک اندشان حاکم کردن “ناامیدی” و “یاس” بر فضای جامعه تحول خواه ایران است. شب نهادانی که ایده ها و اعمالشان ریشه در جمود و ایستایی قرون وسطایی دارد با خود می اندیشند که با تند کردن هر چه بیشتر برخورد ها و سنگین کردن فضای فعالیت های مدنی می توانند ناامیدی را در ذهن و روح آزادیخواهان حاکم کنند و امید به هر تحولی را از اذهان بزدایند.

بی شک روزگار ناامیدی حساس ترین مقطع تاریخ هر جامعه ای است. از اینجاست که یا بر می خیزند با عزمی جزم، امیدی برقرار و همتی بلند یا فرو می افتند و آرمان ها و مطالباتشان با گزدش ایام گرد فراموشی می گیرد و تنها یادی از آنها در تاریخ باقی خواهد ماند. پس امروز بر ما است که با تلاش و پی گیری مستمربرای آزادی دوستان دربندمان که تاوان استقلال خود از درگاه قدرت را می پردازند و روشن نگاه داشتن چرغ آزادیخواهی و مقابله با حاکم شدن فضای پلیسی-امنیتی بر کشور اجازه ندهیم امید شوم تاریک اندیشان در ناامید کردن همگان از تحول به نفع حاکمیت آزادی و تحقق دموکراسی به بار بنشیند و ابلیس پیروز مست سور عزای آزادی را به سفره بنشیند. ما در کنار سایر یاران دبستانیمان و جامعه تحول خواه و پویای ایران اجازه نخواهیم داد آنان که سودای خام حقنه کردن سالهای تلخ و تیره دهه ۶۰ به جامعه را در سر می پرورند بار دیگر جامعه را بدان روزگار تلخ بازگردانند.

در پایان انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر ضمن محکوم کردن بازداشت اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت و اعضای سازمان دانش آموختگاه ایران اسلامی و ابراز نگرانی نسبت به اخبار شکنجه و ضرب و شتم شدید آنان دربند ۲۰۹ اوین برای اخذ اعترافات دروغین، اعلام می کند تا آزادی تمامی بازداشت شدگان ۱۸ تیرماه ۸۶ از پای نخواهد نشست و با تمامی توان در کنار آنان می ایستد و برای آزادیشان تلاش خواهد کرد.

گمان مبر که به پایان رسیده کار مغان هزار باده ناخورده در رگ تاک است

انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر
(پلی تکنیک تهران)

 

ادوارنیوز: نیروهای امنیتی ظهر امروز (شنبه) با ورود به منزل محمد هاشمی دبیر تشکیلات دفتر تحکیم وحدت، ضمن بازرسی و تفتیش منزل مقداری از وسایل و دستنوشته ها و کیس کامپیوتر را همراه خود بردند.

خانم هاشمی مادر محمد هاشمی در گفتگو با ادوار نیوز ضمن ابراز نارضایتی از نحوه ورود ماموران به منزل گفت: آنها در ابتدا خود را مامور اداره پست معرفی کردند و در هنگام ورود به منزل من از آنها خواستم لحظه ای تامل کنند تا بتوانم لباس مناسبی بپوشم اما آنها توجهی نکردند و 6 نفره وارد خانه ما شدند و البته من به ماموران تاکید کردم که این حرکت شما بسیار توهین آمیز بود که حتی اجازه پوشیدن لباس مناسب به من ندادید. خانم هاشمی تصریح کرد: ماموران از تمامی خانه و حتی از اتاقهای خواب فیلمبرداری کرده و به اعتراضات وی در خصوص غیرقانونی بودن فیلمبرداری توجه نکرده اند.

خانم هاشمی ادامه داد: ماموران علاوه بر وسایل شخصی و نوشته ها و کامپیوتر محمد، کیف من را هم تفتیش کردند و دفترچه تلفن من و دفتر تلفن خانه را هم با خود بردند انها نامه هایی را که مادران افراد بازداشت شده برای مقامات قضایی نوشته بودند و همراه من بود با خود بردند.

خانم هاشمی گفت: ماموران همچنین سوالاتی از من در زمینه ارتباطم با مادران سایر بازداشت شدگان کردند و از من پرسیدند شما چرا با سایر مادران دانشجویان بازداشت شده ارتباط برقرار کرده اید و چه کسی شما را سازماندهی می کند؟

نیروهای امنیتی همچنین عصر شنبه با ورود به منزل علی نیکو نسبتی با تفتیش منزل وسایل وی را همراه بردند. ماموران از منزل علی نیکو نسبتی هم فیلمبرداری بعمل آورده اند.

خبرنامه امیرکبیر: کیوان انصاری، سعید درخشندی و ابوالفضل جهاندار در اعتراض به وضعیت نامشخص پرونده های شان، نامشخص بودن وضعیت زندانیان دانشجوی پلی تکنیک و بازداشت شدگان دانشجوی روز ۱۸ تیر و شکنجه آنان دست به اعتصاب غذا زدند. دادگاه اولیه این سه فعال سیاسی حبس تعزیری ۳.۵ تا ۴.۵ ساله برای آنان صادر نمود.اما پس از گذشت ۵ ماه از صدور این حکم و درخواست تجدید نظر هنوز دادگاه تجدید نظر تشکیل نشده است و این سه فعال سیاسی وضعیت مبهمی دارند و از حقوق عادی یک زندانی برخوردار نیستند.

این موضوع در حالی است که مجید توکلی، احمد قصابان و احسان منصوری در اعتراض به وضعیت نامشخص پرونده هایشان و شکنجه های روحی – جسمی اعمالی از روز شنبه هفته گذشته اعتصاب غذا کردند.این سه دانشجو دو ماه و نیم پیش دستگیر شده و طی این مدت به منظور اعتراف به گناه ناکرده در مورد انتشار چهار نشریه دانشجویی با لوگوی جعلی و مطالب موهن تحت فشارهای روحی و جسمی شدید قرار گرفته اند و طی این مدت حتی یک بار با وکیل خود دیدار نکرده اند. با این حساب در حال حاضر شش تن از فعالین سیاسی در اوین اعتصاب غذا نموده اند.

 

کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر

امیرعباس بنّای کاظمی از فعالین هویت طلب ترک در تبریز که در تاریخ 1 خرداد ماه با حمله نیروهای امنیتی به منزلش مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بازداشت گردیده بود، از 10 روز پیش در اعتراض به شرایط نگهداری اش در بازداشتگاه وزارت اطلاعات دست به اعتصاب غذا زده است.

لازم به ذکراست در جریان ضرب و شتم این فعالی قومی، دست وی نیز دچار شکستگی شده است.

نگهداری متهمین در بازداشتگاه اطلاعات تبریز به مدتهای طولانی درحالی صورت می گیرد، که مطابق قانون افراد پس از بازداشت می بایست بلافاصله به مقام قضایی معرفی شده و پرونده آنها در سریع ترین زمان ممکن تحت رسیدگی قرار گیرد، اما گفته می شود به دلیل اختلافات پیش آمده مابین دستگاه قضایی در تبریز و محکومیت اقدمات خودسرانه وزارت اطلاعات و شکنجه فعالین سیاسی از سوی این نهاد امنیتی توسط ضابطین قضایی، در حال حاضر افرادی که توسط ماموران اطلاعات بازداشت می شوند به مدت طولانی در بازداشتگاه این وزارت به سر برده و به زندان تحویل داده نمی شوند.

 

بنا بر گزارشات رسیده آقایان مجید توکلی، احسان منصوری، احمد قصابان و ابوالفضل جهاندار از فعالان دانشجویی در اعتراض به فشاهای وارده و وضعیت مبهم پرونده خود و یا نگهداری بیش از حد در بند 209 زندان اوین از روز شنبه 14/7/2007 دست به اعتصاب غذا زده اند. آنها در معرض شکنجه های روحی و جسمی قرار دارند و تا کنون موفق به ملاقات با وکیل خود نشده اند. نگهداری این زندانیان در بند 209 بدون تفهیم اتهام خلاف قوانین حقوق بشری می باشد که رژیم جمهوری اسلامی بدان تعهد داده است .

سال گذشته دو زندانی سیاسی در اثر اعتصاب غذا در زندان های جمهوری اسلامی جان باختند و هم اکنون بیم آن می رود که این زندانیان به همین سرنوشت دچار شوند. خانواده های آنها در نگرانی نسبت به وضعیت فرزندان خود بسر می برند. فعالان حقوق بشری و دانشجویان دانشگاه های ایران بارها نسبت به وضعیت آنها اعتراض کرده اند . اما تا کنون تنها 3 تن از این دانشجویان با قرار وثیقه آزاد شده اند.

همچنین آقای مصطفی دریانورد فعال سیاسی در اعتراض به عدم تفکیک جرایم و نگهداری در بین زندانیان معتاد به مواد مخدر از تاریخ 24/6/2007 دست به اعتصاب غذا زده است. وی بیش از 27 روز است در اعتصاب غذا بسر می برد و مسئولین زندان وی را بارها تهدید کرده اند . او در اثر اعتصاب غذا 16 کیلو گرم کاهش وزن داشته و دچار ضعف شدید جسمی شده است.

فعالان حقو ق بشر در ایران نسبت به سلامت این زندانیان اعلام نگرانی می کند و از سازمان های حقوق بشری برای نجات جان این زندانیان استمداد می طلبد.

 

به گزارش دریافتی، هادی حمیدی یک فعال دانشجویی دانشگاه آزاد ارومیه که هم اکنون حبس ده ماهه خود را سپری می کند به هفت ماه حبس تعزیری مجدد محکوم شده است.

این فعال دانشجویی در اعتراضات ضد حکومتی خردادماه 85 در ارومیه دستگیر شده بود.

اوهم اکنون در بند 12 زندان ارومیه به سر می برد.