یک صندلی کنار رویاهایم بنشینی یا بروی

یک صندلی کنار رویاهایم از ان تو ٫ بنشینی یا بروی

یک صندلی کنار رویاهایم بنشینی یا بروی

یک صندلی کنار رویاهایم از ان تو ٫ بنشینی یا بروی

 

 به دریا شکوه بردم از شب دشت

وز این عمری که تلخ تلخ بگذشت

به هر موجی که می گفتم غم خویش

سری میزد به سنگ و باز میگشت

 

 

من در هبوط سرنوشتم گم نخواهم شد

د رخلوت تنهای خود کژدم نخواهم شد

گفتی که آدمها به ناچاری دچارند

من تا ابد مانند این مردم نخواهم شد

بررسی وجود پیام آوری پیش از زرتشت و بررسی ابهام زاد

زاد روز زرتشت خحسته باد

 

گزیده ای بسیار کوتاه از مقاله ی     نخستین پیامبر توحیدی

   نوشته ی :     دکتر نور بخش رحیم زاده

  ( چاپ شده در شماره 13 مجله وهومن سال 1377 خورشیدی)

3593  سال پیش از زادروز زرتشت ، یعنی 9700 سال پیش از میلاد مسیح ،

و 11706 سال پیش از امروز ( 6369 پادشاهی – 2006 م – 1384 خ  ) در

ایرانویچ ، نخستین پیام آور یگانه انگاری ، پا به گیتی نهاد که بنیان گذار دین

باستانی مهر ( آیین میترا ) بوده است.

 بسیاری می پنداشتند که دین مهر مربوط به پیامبر  مشی    است ، که با کنکاش های اخیر آشکار گردیده که مشی در روز یکشنبه ، 25 دسامبر سال 271 ق .م

( در زمان اشکانیان ) زایش یافته است و کتابی با نام  ارتنگ  نیز آورده بود  که به دست ما ، نرسیده است. ( کنکاش توسط استاد ذبیح الله بهروز ) 

    اما  آیین مهر نه تنها پیش از اشکانیان  و نه فقط پیش از  زرتشت ، که تا بن تاریخ ایران حضورداشته است.و حتی خود زرتشت از پیروان آیین مهر بوده وتاگامه ی هفت مهر  را پیموده بود. ( آخرین مقام دین مهر ) .

   در مورد حضورآیین مهر در زمان هوشنگ پیشدادی هیچ شکی موجود نیست.

علاوه بر چندین سند ، در شاهنامه ی فردوسی که خود از کتاب    خدای نامک

تنظیم گشته است می خوانیم:       

     که ما را ز دین کهن ننگ نیست       به گیتی به از دین هوشنگ نیست

     همه راه داد است و آیین ،  مهر       نظر کردن اندر شمار سپهر

چون تاریخ دین دیگری را در عهد پیشدادیان و کیانیان  جز دین زرتشت گزارش

نداده است ، یقین می باشد که این آیین تا ظهور  زرتشت  آیین رسمی جامعه ی

ایران بوده است.

   این آیین شامل هفت گامه ی پر ریاضت بوده که همه ی مردم موظف بودند  سه گامه ی آنرا برای ورود به جامعه ، طی کنند. این سه گامه  بین 5 تا 15 سالگی گزرانیده می گشت که به ترتیب عبارتند از:

1. کلاغ      2. نامزد   3 . جنگاور

در مقام های کلاغ  و نامزد ، ابتدا خواندن و نوشتن و سپس ارکان دین آموزش داده می شد . آنگاه آموزش به دو بخش زیر تقسیم می گردید:

   بخش اجتماعی : آموزش اصول راستی، پیمانداری ، دادگری ، جوانمردی ،

                         ستیز با دروغ و نا راستی و ....

   بخش ورزشی :  تاکید بر بدن سازی ، مقاومت در برابر سختی ها و شداید ،

                         آموزش روح پهلوانی ، چوگان بازی ، شنا ، کوه نوردی  ،

                         تیر اندازی و سوار کاری.

در گامه ی جنگاور اصول نظامی تعلیم داده میشد که 3 / 1 از ده سال را شامل می گشت و با پر ریاضت ترین تمرینات ، تمامی مهارت ها و فنون جنگی آموخته می گردید.

در پایان این سه دوره ، آزمون بسیار دشواری گرفته شده و برگزیدگان یک کمر بند پهن چرمی ( کشتی زرتشتیان ) دریا فت می داشتند که مجوز ورود آنان  به

اجتماع بود.

   مقام های دیگر اجباری نبودند و شامل گامه های زیر بودند:

4. مشیر : فرمانداران از این گام انتخاب می شدند.

5. پارسا : انتخاب استانداران از این گام صورت می گرفت.

6. مهر پویا : فرمانروای کل و اعضای مجلس مهستان را از این گام برمیگزیدند.

7. پدر : تنها سه تن به این مقام رسیده اند : زرتشت – کیخسرو کیانی و جمشید پیشدادی.

آری ، زرتشت خود از پیروان آیین مهر بوده و تا پیش از اعتکاف ده ساله در غارسبلان ، به مقام شش آیین مهر رسید و پس از ده سال پر ریاضت به گام هفتم آگاه گردید. در واقع دین زرتشت ، دین اصلاح شده ی آیین مهر است که به   وسیله  ی زرتشت و بنا به شرایط محیط  پس از گذشت 3600 سال ، تغییراتی در آن بوجود آمد. 

این آیین ، به دست مردی به نام  مه آباد (= آبادگر بزرگ ) ، معرفی و سازمان یافت و می توان وی را نخستین بنیان گذار تمدن بشر در 11706 سال

پیش از امروز به حساب آورد.

 در مورد  مه آباد ، به دلیل نشر کتاب و دین جعلی  دساتیر در هندوستان ،ابهامات بسیاری موجود بود که با کاوش های اخیر از بین رفته اند. در شاهنامه فردوسی نیز به این پیام آور بزرگ اشاره شده است:

نهم پشت زرتشت پیشین بد او        مه آباد ، پیغمبر راستگو

در مورد زرتشت نیز باید گفت:

تاریخ زایش این پیام آور ، بارها با مقاصد خاصی ، بالا و پایین رفته است.در باره زاد روز  زرتشت ، سه نظریه موجود است:

   نظریه یکم: این نظریه که تا به امروز بیشترین هزینه را در بر داشته ، زادروز زایش زرتشت را تا سال 660 پ . م  پایین آورده اند.

   نظریه دوم : منجمانی چون بیرجندی،بهمنیار و شاگردان ابن سینا مدافع آن هستند و سالروز زرتشت را1768 پ.م ، یعنی 47 سال پس از تولد ابراهیم اعلام داشته اند . این نظریه باعث شد تا برخی محققان غربی زرتشت را از شاگردان ابراهیم بدانند و دین زرتشت را شعبه ای از آیین یهود معرفی کنند.

نظریه سوم : متعلق به اکثر محققان و دانشمندان پارسی هند نظیر پروفسور جمشید جی کاتراک می باشد که زادروز زرتشت را با استدلال های بسیار نیرومند و مستند ، حدود 6600 پیش از میلاد ذکر کرده اند. 

طرفداران نظریه نخست: اگر خود زرتشتیان که به علت عدم ظهور   هوشیدر ،به

تدریج سال تولد زرتشت را پایین آورده اند ،به حساب نیاوریم ، شامل دو گروه می شود:

 گروه اول : کارشناسان ظهور : کسانی هستند که اگر  مانی  را از آنها تفریق کنیم، بقیه از زمان حمله اعراب به ایران کار خود را شروع کرده اند وبا تقلیل تدریجی زمان زرتشت ، زمینه را برای ظهور سوشیانس آماده می کردند.اینان برای نیل به اهداف خود حتی مجبور شدند کتابهای محققان گذشته را دستکاری کنند. از جمله کتاب آثارالباقیه  ابوریحان بیرونی را.

( زرتشتیان معتقدند که 1000 سال پس از زرتشت ، نطفه ی او در رحم دختری باکره شکل گرفته و نجات دهنده ای دیگر زایش خواهد یافت.= سوشیانس )

تا زمان حمله ی اعراب به ایران هیچ ابهامی در مورد زاد روز زرتشت وجود نداشت.چرا که تمام اطلاعات در مورد زرتشت و مه آباد ، در کتابخانه ی چهار هزار جلدی تیسفون و سایر کتابخانه های زنجیره ای آناهیتا موجود بود.

گروه دوم: محققانی هستند که متعلق به قرون اخیرند.با توجه به اینکه تورات سال تولد ابراهیم را 1810 پ.م ثبت نموده است ، این گروه که تحت تاثیر صهیونیزم بین المللی قرار دارند ، می خواهند بگویند زرتشت در دین آوری تحت تاثیر آیین یهود بوده است . این گروه ، نقل ( دیوژنس لرتیوس ) مورخ یونانی اوایل سده سوم میلادی را که وی از اکرانتوس مورخ یونانی که سال 210 میلادی تالیف شد، سه نسخه خطی بر جای مانده است که در یکی از آنها زمان زرتشت را 600 سال پیش از لشکرکشی خشایار هخامنشی ، به یونان ثبت نموده است. و در دو نسخه دیگر خطی ، این ثبت ، 6000 سال و نظیر نقل مورخان متعدد یونانی قبلی ، نگارش شده است. با وصف آنکه این ثبت غلط توسط عده ای از مورخان بعدی یونان نقل و تکرار شده است ولی منشا تمام نقل های بعدی تنها همین نسخه سوم خطی کتاب لرتیوس بوده است.در حالیکه نه تنها دو نسخه ی دیگر کتاب خطی همین مورخ 600 را 6000 ثبت کرده اند، بلکه همین مورخ در جای دیگری از کتاب خود به نقل از  هرمودوروس  شاگرد افلاطون، زمان زرتشت را 5000 سال پیش از جنگ تروا ثبت نموده است که چون تاریخ لشکرکشی خشایار شاه به یونان 480 پ.م و تاریخ جنگ تروا ، 1184 پ.م بوده است ، زمان زرتشت با نقل این مورخ  ، 6184  پ.م می باشد.

اکنون با توجه به اینکه حداقل 9 مورخ بسیار نامدار دیگر یونانی  ( ارسطو ، ادوکوس ، پلینوس ، هرمیتوس ، پلوتارک ، تئوپومپوس از مردم خیوس ، سوئیداس ، اسکولیون ، لاکتانتیوس ) که همگی زمان زرتشت را یا 6000 سال پیش از افلاطون ( 427-347 پ.م ) و یا 5000 سال پیش از جنگ تروا و یا 6000 سال پیش از لشکرکشی خشایارشاه به یونان ذکر کرده اند ، محقق و قطعی است که کاتب نسخه ی سوم تاریخ لرتیوس در این نسخه ، یک صفر را از قلم انداخته است و همین امر باعث اغتشاش تاریخ شده است .

با توجه به اینکه مورخان یونان به سالنامه های مکتوب بابل و ایران دسترسی داشته اند می توان گفت :

    زادروز زرتشت  در حدود 6184  پیش از میلاد مسیح می باشد.

برای آگاهی  کامل از ارکان آیین مهر و شناخت  شرایط اجتماعی آن می توانید به مقاله ی دکتر نور بخش رحیم زاده  با عنوان  ( نخستین پیامبر توحیدی  ) ، چاپ شده در شماره 13 نشریه وهومن ، سال 1377 خ  ، مراجعه کنید.

 

نوروز باستانی

در عهد ساسانیان، نوروز را در میان ملت ایران و نیز در دربار مراسم مخصوص و تشریفات فراوان در کار بوده است و به تحقیق می‌توان گفت که در هیچ زمان مراسم نوروز را با این همه تکلفات به جا نمی‌آوردند و خوشبختانه از اغلب این مراسم اطلاعات کافی در دست است. از جمله کارهایی که در ایام نوروز در عهد ساسانیان انجام می‌گرفت این بود که در نوروز شاهان ساسانی سان سپاه می‌دیدند و به عزل و نصب حکام می‌پرداختند.
دکتر «اردشیر خدادایان» کارشناس تاریخ باستان و استاد دانشگاه شهید بهشتی حتی پا از این فراتر گذاشته و معتقد است که: «آیین ساسانیان در این ایام چنین بود که پادشاه به روز نوروز بار عام را شروع می‌کرد و حق‌های حشم و لشکر را می‌گزاردند و حاجت آن را روا می‌کردند و بعد از آن زندانیان را آزاد و مجرمان را عفو می‌نمودند به عنوان نمونه شاپور دوم به دانیال نامی‌که سردار نظامی‌او بود در روز نوروز خلعت داد و انوشیروان و بقیه پادشاهان در نوروز متهمان را می‌بخشیدند و به کسانی که در جنگ پیروز می‌شدند جایزه می‌دادند و حتی به کشاورزان و دامپروان نمونه نیز هدایا و خلعت می‌دادند.
ساسانیان نوروز را نوک روژ می‌گفتند: «به موجب روایت دینکرد، هر پادشاهی در این روز فرخنده رعیت ممالک خویش را قرین شادی و خرمی‌می‌کرد و در این عید کسانی که کار می‌کردند، دست از کار کشیده و به استراحت و شادمانی می‌پرداختند. نوروز عید بهاری است. در این روز مالیات‌های وصول شده را به حضور شاه عرضه می‌داشتند و شاه به عزل و نصب حکام می‌پرداخت. عید نوروز شش روز متوالی دوام داشت.
و در این شش روز سلاطین ساسانی بار می‌دادند و نجبای بزرگ و اعضای خاندان خود را به ترتیب منظم می‌پذیرفتند. و به حضار عیدی می‌دادند. روز ششم را سلاطین برای خود و محرومان درگاه جشن می‌گرفتند. در روز اول و روز ششم نوروز، همه نوع مراسم متداوله ملی اجرا می‌شد. در روز اول مردم صبح بسیار زود برخاسته، به کنار نهرها و قنات‌ها رفته شست و شو می‌کردند و به یکدیگر آب می‌پاشیدند و شیرینی تعارف می‌کردند. صبح پیش از آن که کلامی‌ ادا کنند شکر می‌خورند یا سه مرتبه عسل می‌لیسیدند و برای حفظ بدن از ناخوشی‌ها و بدبختی‌ها روغن به تن می‌مالیدند و خود را با سه قطعه موم دود می‌دادند. در این روز سکه نو می‌زدند و آتشکده‌ها را پاک و طاهر می‌کردند.
از سوم دیگر این زمان چنان چه که گفته شد ریختن آب بوده است به یکدیگر در صبح نوروز و این رسم نیز در قرون اسلامی‌به صورت گلاب پاشیدن باقی ماند. در باب علت این رسم ابوریحان افسانه عجیبی نقل می‌کند که اصلا از اوستا نشات پیدا کرده است و چنین است که در زمان جمشید عدد جانوران چندان زیاد شد که پهنای زمین بر آنها تنگ گردید. خداوند زمین را سه برابر آن چه بود فراختر کرد و مردم را امر فرمود که به آب غسل کنند تا گناهایشان پاک شود، پس همه سال این کار را می‌کنند تا این که خداوند آفات آن سال را از ایشان دفع کند. در صبح روز ششم (خرداد روز) از ماه فروردین مردم خود را با آب می‌شستند و احتمال دارد که این رسم به افتخار خرداد فرشته نگهبان آب بوده باشد.
وصول مالیات‌های مملکتی در ایام سلاطین ساسانی در نوروز آغاز می‌شد. در هر یک از ایام نوروز پادشاه بازی سپید پرواز می‌داد، و از چیزهایی که پادشاه در نوروز به خوردن آن تبریک می‌جست اندکی شیر تازه و خاصل و پنیر تازه بود.
بیست و پنج روز قبل از نوروز در صحن دارالملک دوازده ستون از خشت خام برپا می‌شد که بر ستونی گندم و بر ستونی عدس و بر ستونی کاجیله و بر ستونی ارزن و بر ستونی ذرت و بر ستونی لوبیا و بر ستونی نخود و بر ستونی کنجد و بر ستونی ماش و می‌کاشتند و این‌ها را نمی‌چیدند مگر به ترنم و لهو، در ششمین روز نوروز این حبوب را می‌کندند و در مجلس می‌پراکندند و تا روز مهر از ماه فروردین (شانزدهم فروردین) آنها را جمع نمی‌کردند. این حبوب را برای تفال می‌کاشتند و گمان می‌کردند که هر یک از آنها نیکوتر و بارورتر شد محصولش در آن سال فراوان خواهد بود. در ایام نوروز مخصوصا نواهایی مخصوص در خدمت شاه نواخته می‌شد که فقط اختصاص به همین جشن‌ها و ایام داشت. از رسوم دیگر درباری این عهد این بود که پادشاه در نوروز مایحتاج اولیه سالیانه دفتری و چیزهای دیگر درباری را تهیه می‌کرد و از قبیل کاغذ و پوست‌هایی که در آن نامه‌ها و بخشنامه‌ها نگاشته می‌شد و آن چه مهر کردنش از طرف پادشاه بود آخر آن کاغذ مهر می‌شد و آنها را «اسپیدا نوشت» یا «اسپید نوشت» می‌نامیدند.
پادشاه پس از آن که در بامداد نوروز زینت خود را می‌پوشید و لباسی را که معمولا از بردیمانی بود بر تن می‌کرد به تنهایی در دربار حاضر می‌شد و شخصی که قدم او را به فال نیک می‌گرفتند بر شاه داخل می‌گردید. برخی نگاشته اند که اولین کس از بیگانگان که در بامداد نوروز به خدمت شاه می‌رسید موبدان موبد بود که با جامی‌زرین و پر از می‌و انگشتری و درمی‌و دیناری خسروانی و دسته ای سبز و شمشیری و تیر و کمان و دوات و قلم و اسبی و بازی و کودکی نیک روی پیش شاه می‌آمد و جام شراب را به پادشاه می‌داد و دسته خوید را در دست دیگر او می‌گذاشت و دینار و درم در پیش تخت وی می‌نهاد. مقصود و ایشان از آوردن این چیزها که گفته شد این بود که شاه و بزرگان را دیده بر آنها افتد تا در همه سال شادمان و خرم باشند و آن سال برایشان مبارک گردد . پس از این مقدمات بزرگان به خدمت می‌آمدند و هدایایی تقدیم می‌نمودند و شاه نیز به هدیه دهندگان به نسبت درجات آنان چیزی هدیه می‌کرد.
چنان چه که مسعودی می‌گوید:‌ «خسرو پرویز در یکی از اعیاد در حالی که سپاهیان با اعداد و سلاح خود رده بسته و هزار پیل و پیلیبان صف کشیده بودند، برای دیدن سان آنها خارج شده بود و بعید نیست که مراد از این عید، نوروز باشد و حتی به حدس می‌توان گفت که در نوروز شاهان ساسانی سان سپاه می‌دیدند زیرا، در قرون اسلامی‌نیز در نزد برخی از سلاطین جزو ایران این رسم در نوروز معمول بوده است.
از رسوم عمومی‌ نوروز در آن عهد یکی برافروختن آتش بود در شب نوروز و این رسم بعدها در زمان عباسیان نیز در بین النهرین رواج داشت و شاید آتشی که در عصر حاضر در شب‌های چهارشنبه سوری (چهارشنبه آخر سال) می‌افروزند نتیجه همین رسم قدیم باشد. اما دلیل افروختن آتش در شب نوروز واضح است که به علت احترام عنصر آتش در نزد ایرانیان قدیم بود. برخی چون ابوریحان نیز گفته اند که جهت افروختن آتش در این شب تصفیه جو و از میان بردن عفونات مولد؛ از فساد هواست. اولین کسی که این رسم را بنیاد نهاد شاید هرمز دلیر پسر شاپور پسر اردشیر بابکان باشد.
از رسوم متداول این زمان هدیه دادن شکر است. این رسم را گر چه ابوریحان بسیار قدیم می‌داند ولی شاید از زمان ساسانیان تجاوز ننماید. این رسم در مهرگان نیز معمول بوده است.
باشکوه ترین و زیباترین آیین این زمان که هنوز هم بر جای مانده است و آن زمان در نزد عامه مردم و نیز در دربار شاهان مرسوم بود، کاشتن سبزی است.