گاهگاهی دلم از دست همه میگیرد
با تو آنگاه سخن می گویم
چشم تو باغ من است
باز هم می رویم
گاهگاهی دلم از دست خدا می گیرد
و نماز سخنم را به تو رو می سازم
ساده تر می بازم
گاهگاهی دلم از دست خودم می گیرد
آب را می پاشم
آیینه را می شکنم
در تو گم میشود ایمان تنم
وای , گاهی دلم از دست تو هم می گیرد . . .
گذشته را بخاطر داشته باش اما هرگز در آن زندگی نکن ،با مهر و دوستی فرزان
قشنگ بود