یک صندلی کنار رویاهایم بنشینی یا بروی

یک صندلی کنار رویاهایم از ان تو ٫ بنشینی یا بروی

یک صندلی کنار رویاهایم بنشینی یا بروی

یک صندلی کنار رویاهایم از ان تو ٫ بنشینی یا بروی

نگاه کن که درد پاییز منو تا کجا کشیده

انگاری هیچ کی تو عمرش قد من غصه ندیده

نگاه کن هر چی که ابره واسه درد من میباره

واسه فصل خیس و نمدار دیگه یک قطره نداره

خوب نگام کن بی تو سردم پر واهمه پراز درد

نذار اینجا دل ببازم توی این پاییز دل سرد

درد من از ادما نیست درد من از سادگیمه

دردی که مثل یه بختک رو تموم زندگیمه

من یه مردابی خستم واسم اغوش تو دریاست

درد اغوش تو بودن واسه من مثل یه رویاست

نگاه کن هر چی که ابره واسه درد من میباره

واسه فصل خیس و نمدار دیگه یک قطره نداره

خوب نگام کن بی تو سردم پر واهمه پراز درد

نذار اینجا دل ببازم توی این پاییز دل سرد

 

 

فردا شب هفتمین شب رحلت عزیزم مادر خوب و مهربونمه

او رفت و چشمان دردانه اش هنوز منتظر

رفتنت را باور ندارم هر چند که نیمی از بودنم در هیاهوی بین بودن و نبودن رفتن و ماندن گم شده

نفرین به سفر نفرین به فاصله نفرین به انتظاری که هرگز سر نیامد

 

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
جینگل و آنجل جمعه 17 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:51 ق.ظ http://silentsong.blogsky.com

سلام دوست من.
همه ما عزیزانی رو از دست دادیم . من و جینگل هم همینطور.
شاید عزیزی از مادر نزدیک تر
غصه نخور.
همه شبهای سرد و تاریک میگذره تا صبحی با طراوت و گرمی رو لمس کنیم.
هیچ چیز هیچ کس مادر نمیشه.
ولی در برابر خواست خداوند نمیشه حرفی زد.
پس توکل کن.
.
.
.

[ بدون نام ] چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:22 ق.ظ

به جون حسن کچل ایم دیگه آخرش بود . مذخرف مزخرف مضخرف مظخرف . چرت گوی خوبی هستی تبریک میگم !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد