یک صندلی کنار رویاهایم بنشینی یا بروی

یک صندلی کنار رویاهایم از ان تو ٫ بنشینی یا بروی

یک صندلی کنار رویاهایم بنشینی یا بروی

یک صندلی کنار رویاهایم از ان تو ٫ بنشینی یا بروی

 

 

دهقان فداکار پیر شده چوپان دروغگو عزیز شده شنگول و منگول گرگ شدن کوکب حوصله مهمونو نداره کبری تصمیم گرفته دماغشو عمل کنه روباه و کلاغ دستشون توی یه کاسه هست حسنک گوسفنداشو ول کرده توی شرکت آبدارچی شده آرش کمانگیر معتاد شده شیرین خسرو و فرهادو پیچونده و با دوست پسرش رفتن اسکی رستم و اسفندیار اسباشونو فروختن و با موتور میرن کیف قاپی راستی چه به سر ما ایرانی ها اومده؟؟؟؟

 

خواهش

تبر خورده کدام درختی
که بی تو
پنهان ترین اندیشه ها
در آهنگ بی اندام کنده ها
شعله می کشند؟
خواهش رنگین کدام سطری
که در انحنای ذهن کتابها
قفس های زمینی را
بر تپش های طی شده در تاریکی
می غلتانی ؟
در دست کدام انسان
یا زیر بال کدامین پرنده ای
که واژه های سکوت کرده را
از دوش زمین و آسمان
بر می داری؟
ای تفکر روشن تر از روشنایی
ای قلم
ای دست سوم من
در کجای بی اندام کدام خواهشی؟

نظرات 3 + ارسال نظر
سایه ی خیال چهارشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 11:35 ب.ظ http://golayepune.blogsky.com

سلام
وبلاگ جالبی داری
خیلی به وبلاگ من شبیه
با تبادل لینک موافقی

[ بدون نام ] دوشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 07:05 ب.ظ

چرت اند پرت ... مثل همیشه عزیزم !

[ بدون نام ] چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 02:43 ق.ظ

همون بلایی که سر توی احمق اومده .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد