یک صندلی کنار رویاهایم بنشینی یا بروی

یک صندلی کنار رویاهایم از ان تو ٫ بنشینی یا بروی

یک صندلی کنار رویاهایم بنشینی یا بروی

یک صندلی کنار رویاهایم از ان تو ٫ بنشینی یا بروی

 

در دنیایی که هر کسی به هر بهایی،برای بقایش میجنگد،در مورد رفتار کسانی که که تصمیم میگیرند،بمیرند چه قضاوتی میتوان کرد؟
هیچ کس نمیتواند قضاوت کند.هر کسی وسعت رنج خود را میشناسد و میزان فقدان معنای زندگی اش را.

من که به روی خودم نمی آورم٬
گاهی به جای همه ی تنهایی ها
لبخند تلخی می زنم که مثلاْ‌ خدا هست
و لابد اتفاقی خواهد افتاد...

نظرات 2 + ارسال نظر
ارش شنبه 5 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:06 ب.ظ

من امروز یه جمله ای خوندم که با تمام سادگیش خیلی منو آروم کرد :

" هر نامهربانی ترکی است اما فرو نمی ریزم "

می دونی من همیشه فکر می کردم نتیجه قطعی و حتمی هر ترکی شکسته ، اما این جمله با اون فرو نمی ریزمه آخرش ، خیال آدمو راحت می کنه . خداییش راستم میگه ، بالاخره باید یه فرقی بین آدم و شیشه باشه ! شیشه یه بی جونه بی سپره ، چاره ای جز شکستن نداره اما ما چی ؟ ؟ من یکی که هم جون دارم هم یه سپری دارم قد هزار تا سلاح سرد و گرم برام کار می کنه ! " عشق تو و خدای تو " همین دو تا برای خوشبختی امروزو هر روزمن کافیه . بابا لنگ دراز خوبم به دنیا بگو خیالش راحت من دیگه چیزی ازش نمی خوام .

خب حالا هر جا که هستی یه قدم به من نزدیکتر شو ، مهم نیست قدمت مورچه ای باشه یا خرگوشی مهم اینکه تو این قدمو برای من برداشتی ... پس همیشه باش ...

هر چه هستی باش ، تنها باش ...



[ بدون نام ] چهارشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:06 ق.ظ

تو چه .. خلی که اینو تازه شنیدی. خوشم میاد .. خل تر از تو، همیشه خودت بودی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد