یک صندلی کنار رویاهایم بنشینی یا بروی

یک صندلی کنار رویاهایم از ان تو ٫ بنشینی یا بروی

یک صندلی کنار رویاهایم بنشینی یا بروی

یک صندلی کنار رویاهایم از ان تو ٫ بنشینی یا بروی

من

 

اینک منم

دربهبه واژه های خالی از انسان

پوسیده در بغض خاطرات دور

در مجاورت ظرفیتی منحنی

از رسا ترین یاسه های ظلمت

و نگاهی مات در پس پنجره ای نیمه باز

که در پشتش تنها اثر یک گیاه مرده بر دیوار است.

نظرات 10 + ارسال نظر
توپولی شنبه 5 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 06:41 ق.ظ http://topoli6612.blogsky.com


این جا داره روز به روز ناز تر میشه

بچه مخفی شنبه 5 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 08:28 ق.ظ

هنوز داری به اون قضیه‌ی لعنتی فکر میکنی؟:(

آرش شنبه 5 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 09:27 ق.ظ http://arash54.mihanblog.com

فکر کنم اشتباهی برای من کامنت تبریک گذاشتی!

بانمک شنبه 5 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 09:39 ق.ظ http://www.banamak.blogsky.com

نادیا جان سلام
خسته نباشی
حالت چطوره ؟
ممنون که به من سر زدی
عکسهای وبلاگت هیگچکدوم نیوفتاده
چرا ؟فکر میکنم موقع انداختن عکس تو میری روی عکس راست کلیک میکنی وکلید copy را میزنی وسپس past میکنی در صورتی که اینطوری نیست وتو باید بعد از راست کلیک کردن بروی روی پراپرتیز وکلیک کنی وسپس بروی روی adress URL وکل اون آدرس را کپی کنی وتو صفحه یادداشت جدید بروی ودکمه image را بزنی و آدرس را اونجا وارد وpast کنی تا عکسهات درست تو وبت بیفتند
بازم اگر کمک بیشتری خواستی میتوانی به من ایمیل بزنی یا اینکه ID من تو مسنجر هست mehdybanamak میتوانی بیائی رو خط تا بهتر بهت توضیح بدهم
راستی واقعا تو الان تو آلمان هستی یا به شوخی تو شناسنامه وبت نوشتی ؟
ممنون
ارادتمند:مهدی

رنگین کمون شنبه 5 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 11:49 ق.ظ http://delkadeyeh-man.persianblog.com

گل پرپر شده تو باد زمستون
ریشه کرده توی سرزمین ویرون
پر ازگرد و غبار ساقه و برگش
سهم اون از آسمون برف و تگرگش
ای اسیر سایه های سرد و تاریک
میرسه ناله شب از دور و نزدیک
آبی رویا ت رو به سیاهی نفروش
من نمی ذارم بشی اونجا فراموش
آه ای گل تشنه
من به اسمون رسیدم
من نقش خدا رو روی دیوار ها کشیدم
تا ریشه ی تو اسیر طوفان
آوای شبم می مونه غمناک
هنوز از ریا سیاهه آسمون شهر وحشت
عمر عشق من تباهه
از فریب سرد قدرت
زده اما تنه ساقه دیگه احساسی نداره

گل پرپر شده تو باد زمستون
ریشه کرده توی سرزمین بی نور
پر ازگرد و غبار ساقه و برگش
سهم اون از آسمون برف و تگرگش
ای اسیر سایه های سرد و تاریک
میرسه ناله شب از دور و نزدیک
آبی رویات رو به سیاهی نفروش
من نمی ذارم بشی اونجا فراموش
آه ای گل تشنه
من به اسمون رسیدم
من نقش خدا رو روی دیوار ها کشیدم
تا ریشه ی تو اسیر طوفان
آوای شبم می مونه غمناک


و من هم غرق اندوهم....

سارا شنبه 5 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 11:55 ق.ظ http://gheseyeheshgh.persianblog.com

سلام گلم... بلاگ خیلی زیبایی داری واقعا به دل میشینه ولی متنش رو نتونستم بخونم... چون خوانا نیست... یعنی حروف فارسی نی راست کلیک هم که خوستم به‌زانم که‌ حروف رو فارسی کنم نشد... ولی حتم دارم متنت هم زیباست... شاد باشی گلم... ممنون که به من سر زدی... بازم بیا آپ کردم.. باش؟؟؟ یا حق

سارا شنبه 5 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 11:58 ق.ظ http://gheseyeheshgh.persianblog.com

دباره سلام... تونستم بخونم از یه‌ قسمت دیگه درش آوردم خیلی زیبا و پر محتوا بود... خسته نباشی گلم.. یا حق

نازنین(زندگی) شنبه 5 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 01:04 ب.ظ http://www.mohabbat.blogfa.com

.................... بسم الله الرحمن الرحیم .................

نازنین(زندگی) شنبه 5 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 01:08 ب.ظ http://www.mohabbat.blogfa.com

نادیا جون سلام :

عزیزم متن زیبایی است اما نمی دونم چرا ولی یک غمی پشت این متن پنهان شده است .

امیدوارم فقط در حد نوشته باشد .

عزیزم از حضورت در وبلاگم سپاسگزارم .

ان شا ء الله قسمت شما هم بشود .و به اماکن زیارتی سفر کنید .

برای شما خانم محترم بهترین و قشنگترین و زیباترین آرزوها را از خداوند متعال خواستارم .

در پناه حق شاد و موفق باشید .

ارش شهابی شنبه 5 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 02:27 ب.ظ

شما در بالاترین درجه انسانیت هستی.

راستی اهنگ وبلاگت خیلی باهاله . ادمو بد جوری میگیره

افرین به این سلیقه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد